کد مطلب:140364 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

مقاله مرحوم صدر قزوینی در کتاب حدائق الانس
مرحوم صدر قزوینی در كتاب حدائق الانس فرموده:

در مقتلی كه منسوب است به ابی مخنف آمده است كه: و صلی علیه السلام باصحابه صلوة الظهر، فلما فرغ من صلوته حرصهم علی القتال.

چون خامس آل عبا جناب سید الشهداء علیه السلام از نماز ظهر فارغ شد حالتی دل شكن بر آن جناب رخ داد كه دل مقبلش مثل مرغ نیم بسمل می تپید، آثار انكسار از بشره آن سرور آشكار بود، این آثار انكسار بنابر قول مرحوم علامه در بحار برای آن بود مبادا فدا بیاید و یا بداء حاصل شود و الا اگر برای شهادت می بود هر چه امام علیه السلام نزدیك به شهادت می شد رخساره اش شكفته و برافروخته تر می شد چنانچه شیخ صدوق طاب ثراه در كتاب امالی می فرماید هر قدر كه كار بر آن بزرگوار سخت تر می شد چهره گلناریش برافروخته تر می شد برخلاف اصحاب آن جناب كه هر قدر از ایشان كشته می شد دل شكسته تر می شدند مخصوصا بعد از نماز ظهر چنان افسرده و پژمرده شده بودند و خسته و درمانده گشته بودند كه طاقت از جا برخاستن و قدرت شمشیر برداشتن نداشتند، حق داشتند زیرا شب تا صبح نخوابیده و از طلوع آفتاب تا بعد از ظهر با لب تشنه و با شكم گرسنه مشغول حركت و جنگ بوده میان آفتاب سوزان با زخمهای فراوان و با قلت اعوان چنان دلها شكسته بود كه نمی خواستند از جا برخیزند و با دشمن درستیزند امام مستضام كه این حالت زار اصحاب دید برخواست و ایستاد و تكیه به شمشیر داد لعل گهربار گشود و یاران خسته را خطاب نمود و ترغیب بر جهاد فرمود.

یا اصحابی ان هذه الجنة قد فتحت ابوابها و اتصلت انهارها و اینعت اثمارها و زینت قصورها و تولفت ولدانها و حورها.



كه ای پاسداران دین خدای

بمردی یكی بر فشارید پای






به فیروزی از چند نبود امید

زبونی ز دشمن نباید كشید



بسی مرگ بهتر از آن زندگیست

كه فرجام او با سرافكندگیست



مر این نیم جان نیست چندان عزیز

كز او تنگ آید بكس یا گریز



همان به كه در راه دین خدای

بكوشیم تا سر شود زیر پای



بر پاك یزدان شدن سرخ روی

به از رنگ زردی به پیش عدوی



دگر چون شهادت سرانجام ماست

وزان تا در خلد یك كام ماست



بهشت اینك و باز درهای او

ابر شاخ شیرین ثمرهای او



بباغ اندر اینك سرایان طیور

بجوی اندر اینك شرابا طهور



و هذا رسول الله صلی الله علیه و آله و الشهداء الذین قتلوا معه و ابی و امی یتوقعون قدومكم و هم مشتاقون الیكم.

اینك رسول خدا با شهداء امت منتظرند پدر و مادرم مشتاق دیدار شمایند، پس حمایت كنید از دین خدای و حمیت كنید از حرم رسول الله و حفظ ذریه او بنمائید.



بسی گفت اینگونه با چشم تر

بدان تا بجوشید شه را جگر



بنالید زار از دل پر ز جوش

بسوی زنان حرم زد خروش



چون امام تشنه كام دید كه اصحاب از این فرمایشات از جا برنخواستند با چشم اشگبار رو به خیام حرم آورد.

فرمود: زنان من حالا دیگر شما باید اصحاب را به جوش آورید ثم صاح الحسین: اخرجن فخرجن منشرات الشعور مهتكات الجیوب.

سپس امام علیه السلام به زنان حرم صیحه زد كه بیرون بیائید اصحاب را ترغیب و تحریص بر جهاد كنید، پس آن زنان مو پریشان با گریبانهای دریده و صورتهای خراشیده بیرون آمدند.



برآمد خروش از زنان حرم

برون شد بسی بانوی محترم






همه برهنه پا و بگشوده موی

دریده گریبان بشب خورده روی



برهنه سر افتان خیزان همه

ز آبر نگه اشگ ریزان همه



فغان در گرفتند از سوز دل

فغانی كه زد شعله در آب گل



رسم در میان عرب بر این است كه چون كار مردان در كارزار بسیار سخت می شود زنها مردها را تشجیع به حرب می كنند و یله عربی و ناله غریبی از جگر برمی كشند، دستها بر سر می گذارند الله الله می گویند، مردها از این حالت به جوش و شور برمی آیند همچنین بودند آن غریبان بی كس و پوشیده رویان بی دادرس از سوز دل ضجه و ناله عربی برآوردند كه یا معشر المسلمین و یا عصبة الموحدین الله الله فی ذریة نبیكم حاموا عن دین الله و عن امامكم ابن بنت نبیكم.



ایا معشر مسلمین الغیاث

بزرگان توحید دین الغیاث



به ما پرده گیهای آل نبی

خدا را برای جلال نبی



یكی رحمت آرید و غیرت كنید

بی پاس دین پاس حرمت كنید



در این وادی از طیش قوم لئیم

دل الله الله خون شد ز بیم



ای مسلمانان و ای دینداران اولاد پیغمبر و ذراری فاطمه اطهر را در میان دشمن مگذارید، از امام خود كه پسر دختر پیغمبر شما است حمایت كنید، شما در بهشت همسایه مائید، در جوار جد ما رسول خدائید، اهل كرامت و اهل مودت شمائید فدافعوا، بارك الله فیهم عنا، از ما یك مشت زن غریب و بی كس نامحرمان را دور كنید و ما را در دست دشمن مسپارید.

امام ابرار ضجه و ناله دختران و خواهران را شنید مثل باران می گریست، اصحاب نیز مانند ابر بهار به گریه درآمدند.



شه تشنه را بر حرم دل بسوخت

همه هر چه از عمر حاصل بسوخت



فغان كردگی حافظان كلام

مطیعان تنزیل خیر الانام



یا امة التنزیل و حفظة القرآن حاموا عن هؤلاء الحریم و لا تفشلوا عنهم


ای امت تنزیل و حافظان قرآن، این دختران را می بینید همه فروزنده اختران آسمان نبوت و ولایتند كه در این صحرا میان گروه اشقیاء گرفتار شده اند اگر چشم نیكی به پروردگار دارید از این آوارگان رعایت كنید، سستی در كار نیاورید.



شهیدان از آن حال گریان شدند

چون ماهی ابر تابه بریان شدند



بكوا بكاءا شدیدا و قالوا یابن رسول الله نفوسنا دون نفسك الفداء و دمائنا دون دمك الوقاء و الله لا یصل الیك و الیهن سوءا و فینا عرقا یضرب.



خروشی كشیدند از دل به زار

كه ای سبط محمود والا تبار



خلاص عیار روانهای ما

فدای تو پیش از تو جانهای ما



به دارنده آسمان و زمین

به عز جلال جهان آفرین



كزین بندگان تا یكی زنده است

نیارد كسی بر تو ای شاه دست



حریمی كه ایزد نگهبان اوست

شب و روز جبریل دربان اوست



اگر چرخ بینند بچشم مكش

نبیند بدیدار نامحرمش



امام علیه السلام درباره ایشان دعای خیر نمود و فرمود: جزاكم الله عنا خیرا

پس آن خسته جانها و شكسته روانها از جا برخاستند، با كمال ضعف و جراحت اذن گرفتند سلام دادند روی به جهاد آوردند.